تحقیقات جدید بر روی تعداد زیادی از کودکان 3 تا 6 ساله نشان داده است که :
کودکانی که قبل از دو سالگی به مهدکودک رفته اند، در سال های بعد کمتر احساس اطمینان می کردند.
تحقیقات جدید بر روی تعداد زیادی از کودکان 3 تا 6 ساله نشان داده است که :
کودکانی که قبل از دو سالگی به مهدکودک رفته اند، در سال های بعد کمتر احساس اطمینان می کردند.
اگه شما فرزند خجالتی دارید، حتما با این موقعیت روبرو شدید که کاری را که فرزندتان به راحتی در خانه انجام می دهد، مثلا خواندن یک شعر، در جمع حاضر به انجام آن نیست.
بچههای خجالتی، مطمئنا دوست ندارند مرکز توجهات یک جمع باشند. بنابراین شما نباید کاری کنید که ناگهان همه متوجه کودکتان بشوند. اینکه از پسرتان بخواهید جلوی یک جمع که برای نخستین بار آنها را میبیند، سنتور بزند یا برای آنها شعر بخواند، کار نادرستی است. اغلب کودکان فقط برای کسانی این کار را می کنند که به آنها اعتماد داشته باشند. اینکه شما بهطور غیرمنتظره و بدون اطلاع قبلی به فرزندتان، از او چنین کارهایی را بخواهید، باعث سرخوردگی و خجالت کودک میی شود؛ به ویژه در دوران پیشدبستانی که زمان ساخته شدن اعتماد به نفس کودک است.
بد نیست بدانید سخنرانی و اجرا در جمع ترس شماره یک بزرگسالان است، چه برسد به بچهها!
متاسفانه تعداد زیادی از بچه هایی که به خاطر مشکلات اضطرابی مثل وسواس، ناخن جویدن، لکنت زبان، شب ادراری و حتی مشکلاتی مثل اعتماد به نفس پایین، ناسازگاری با همسالان و مشکلات یادگیری در مدرسه به مرکز مشاوره مراجعه می کنند، بعد از چند جلسه مشاوره متوجه می شم که ریشه اضطراب ها و نگرانی های بچه، عصبانیت های شدید و داد زدن پدر یا مادره.
برای یه بچه، خونه ش امن ترین تقطه دنیا است و پدر و مادر قابل اعتماد ترین افراد هستند. ولی وقتی این افراد قابل اعتماد هرزگاهی، خونه امن بچه رو با فریادهای بلندشون میلرزونند، بچه احساس بی پناهی بهش دست می ده. اونوقته که اضطراب و ترس تو وجود بچه ریشه می کنه.
اکثر ما تصورمون از خشونت، کتک زدن بچه است. ولی داد زدن، خشم شدید، تحقیر کردن، مسخره کردن و بی محلی و قهر های طولانی همه نوعی خشونت علیه کودکانه.
بهتره با تمرین مهارت های کنترل خشم، در شرایط پر تنش خودمون رو کنترل بکنیم و از طرف دیگه هم با یادگیری مهارت های فرزند پروری، به جای دعوا کردن و داد و بیداد سر بچه ها، از روش های موثرتر و بهتری برای کنترل رفتارهای اونا استفاده کنیم.
تصورات و تخیلات در دوران کودکی بسیار قوی است، بطوریکه گاه آنها نمی توانند تفاوت بین تخیل و واقعیت را متوجه بشوند. گاه این تصورات درباره اتفاقات و رخدادهای منفی و دلهره آور است که می تواند باعث ترس و نگرانی کودک شود. آنها درخلوت با خود میاندیشند: اگه تو اتاق دختری که دیشب مامان قصه ش رو گفت، هیولا بوده، پس ممکنه تو اتاق من هم هیولا باشه.
تاریکی شب، سکوت و جدا شدن از پدر و مادر درهنگام خواب نیز می تواند این تصورات منفی و ترس آور را تشدید کند. به همین دلیل کودکی که در روز به تنهایی در اتاقش بازی می کنند، شب هنگام حاضر نیست به تنهایی در اتاقش بخوابد.