این روزا بیش فعالی خیلی مد شده. خیلی از پدر و مادرا بچه شونو پیش ما میارن و اصرار دارن که بیش فعاله و باید دارو مصرف کنه.
یه نمونه ش هفته پیش بود.
بچه رو که بررسی کردم دیدم مشکلی نداره فقط خیلی شیطون و پر انرژیه. از پدرش پرسیدم : «چرا فکر میکنی که پسرت اختلال بیش فعالی داره؟» گفت : «برای اینکه از دیوار راست بالا میره. تو خونه به همه چیز دست میزنه و همه رو خراب می کنه. اعصاب برامون نذاشته از بس که سر و صدا می کنه. ببینید تو این چند دقیقه چقدر این ور و اونور داره میره . به نظر شما این بچه غیر طبیعی نیست؟!»
گفتم: «به نظر من کاملا سالمه ، فقط خیلی شیطونه»
گفت: «ما هم بچه بودیم و شیطنت می کردیم، ولی نه اینجوری»
بعد شروع کرد درباره بچه گی هاش گفت و اینکه چقدر بچه با ادبی بوده
من چیزی نگفتم و فقط به حرفاش گوش دادم، تا رسید به اینجا که : «هر وقت می رفتیم بیرون، یکی مسئول این بود که پیرهن منو نگه داره که فرار نکنم ، چون تا ولم می کردن در می رفتم و دیگه نمی تونستند پیدام کنند» و بعد غش غش خندید.
گفتم : «پس معلوم شد شما هم کم شیطنت نداشتی. فقط شانس آوردید که اونوقتا کسی اسم بیش فعالی رو نشنیده بود»
یادمون باشه!
هر بچه ای که پر سر و صدا و پرحرفه، پر انرژی و پر تحرکه، کنجکاوه و به همه چیز دست میزنه، الزاما دارای «اختلال بیش فعالی و نقص توجه» نیست.
اگه می خوایم بچه مون خوب و به موقع غذا بخوره
1- در ساعات مشخصی غذا بخوریم و اونو خیلی عوض نکنیم.
2- مراقب باشیم که موقع غذا خوردن، بچه خیلی گرسنه
یا خیلی خسته نباشه.
3- بین هر دو وعده غذایی، فقط یک میان وعده به کودک
بدیم.
4- بهتره میان وعده ها خیلی شیرین، حجیم یا چرب نباشند
تا اشتهای کودک رو از بین نبرند
5- بلافاصله بعد از غذا یک دسر شیرین به بچه بدید.
6- اگر غذای جدیدی بهش دادید که دوست نداشت، اصرار
نکنید. می تونید اون ماده غذایی رو همراه با یک غذای دیگه که دوست داره بهش بدید.
7- غذاها رو خیلی زود به زود و بر اساس تمایل بچه
عوض نکنید.
8- هنگام غذا دادن، دعوا نکنید، داد و قال راه نندازید
و برای خوردن غذا جایزه ندید.
9- بذارید در مورد سیر شدنش خودش تصمیم بگیره
10- در سن یک تا دو سالگی، انتظار نداشته باشید که
هنگام غذا خوردن خیلی تمیز و مرتب باشد.
همه بچه ها حق دارند بازی کنند
اگه خونه مون کوچیکه ، اگه از سر کار اومدیم و خسته ایم، اگه همسایه ها مون از سر و صدا خوششون نمیاد، اگه کوچه ها برای بازی کردن امن نیستند، اگه وسایل و دکور خونمون گرونه و نمی خوایم بشکنه و ...
اینها همه مشکل ماست
بچه ها حق دارند بازی کنند، سر و صدا کنند ، بدوند و شاد باشند.
اگه می خوایم بچه مون اعتماد به نفس خوبی داشته باشه ، لازمه :
1.بچه مونو همونطوری که هست بپذیریم : همه بچه ها با هم فرق دارند و لازمه پدر و مادر فرزندش رو همونطوری که هست بپذیره و همواره در تلاش برای تغییر دادنش نباشه. اگه ساکته یا شلوغه، اگه خجالتی یا اجتماعیه، اگه چاقه یا لاغره
2. به او عشق بورزیم و این علاقه را با کلام، نوازش، بوسیدن و رفتارمون بهش نشون بدیم
3. اگه کار اشتباهی کرد، به او بگیم که از کارش ناراحت شدیم، ولی هرگز نگیم: «دیگه دوستت ندارم»
4. به او توجه کنیم و برایش وقت بگذاریم: وقتی می خواد با ما حرف بزنه ، چند دقیقه کارمون رو کنار بگذاریم و به او توجه کنیم. با این کار به او می گیم که تو مهمی و من به تو توجه دارم
5. بهش اجازه بدیم کمی ریسک کنه: اگه بچه این جرات رو کرده که یک کار جدید انجام بده، بهش کمک کنید تا در اون کار موفق بشه و اگه نتونست، تشویقش کنید که دوباره تلاش کنه
6. بچه رو مستقل بار بیاریم: بچه های وابسته اعتماد به نفس پایینی دارند
7. کارهای خوبش رو تشویق کنیم
8. دائما از کارهاش ایراد نگیریم. اجازه بدیم بعضی کارها رو به روش خودش انجام بده
9. هرگز او را با کسی مقایسه نکنیم، به خصوص با خواهر و برادرش
برچسب زدن به بچه یعنی اینکه به خاطر یه رفتار خاص، یه خصلت رو به اون نسبت بدیم.
مثلا چون بچه زیاد زمین می خوره بهش بگیم «دست و پا چلفتی»
یا به بچه ای که زیاد فراموش می کنه بگیم «حواس پرت»
یا برچسب های دیگه مثل «خنگ» ، «غرغرو» ، «بداخلاق» ، «خرابکار» ، «گیج» ، «شلخته» ، «شکمو» و ....
وقتی روی یه بچه برچسبی گذاشته می شه یعنی خودش و دیگران اونو با اون مشخصه می شناسن.
بچه یه تصویر ذهنی از خودش بر اساس اون خصلت می سازه و احتمالا تا آخر عمر همونجوری می مونه.
والدین هم تلاشی برای اصلاح بچه نمی کنند، چون پذیرفتند که بچه شون اینطوریه
بهتره احساس خودمون رو از رفتار نامناسب بچه بهش بگیم:
- از اینکه به حرف من گوش نمیدی خیلی ناراحنم.
به جای اینکه به بچه برچسب بزنیم :
- تو «لجبازی»
برای اینکه فرزندان مستقلی داشته باشیم، لازمه نکات زیر را رعایت کنیم:
1. به بچه اجازه بدیم که خودش انتخاب کنه
می خوای لباس قرمزه رو بپوشی یا بنفشه ؟ آبمیوه می خوری یا چای؟ مشق هات رو الان می نویسی یا بعد از اینکه کمی استراحت کردی؟
2. وقتی برای انجام کاری داره تلاش می کنه، تشویقش کنیم
مثلا وقتی داره سعی میکنه لباسش رو بپوشه، صبور باشیم و بدون اینکه از کارش ایراد بگیریم بهش بگیم «از اینکه می بینم خودت می تونی این کار رو بکنی خوشحالم»
3. حریم خصوصی رو رعایت کنیم و بیش از حد ازش سوال نپرسیم
وقتی بچه از مدرسه میاد اونو سوال پیچ نکنیم. بهش فرصت بدیم تا خودش تو یه فرصت مناسب برامون بگه که چه اتفاق هایی افتاده و ما مشتاقانه گوش بدیم.
4. وقتی سوالی براش پیش میاد و از شما می پرسه فوری بهش جواب ندید، اجازه بدید خودش کمی درباره ش فکر کنه.
مثلا وقتی می پرسه - مامان بارون از کجا میاد؟
جواب بدیم - تو چی فکر می کنی؟
5. بچه رو نا امید نکنیم
وقتی بچه می خواد کاری رو انجام بده هیچوقت مایوسش نکنیم و بهش نگیم : برای تو سخته، تو نمی تونی، کار بزرگ تر هاست و ...
به جاش بهش توضیح بدیم که برای رسیدن به هدفش لازمه چه کارهایی بکنه
گاهی اوقات می بینیم که با ورود نوزاد جدید،
فرزند اول دچار احساسات خشم و حسادت می
شود و حتی گاهی این حس خود را با رفتار خشونت آمیز نسبت به نوازد نشان می دهد. معمولا پدر و مادر از این شکایت دارند که فرزنده خیلی عصبی است و داد و فریاد می کند و رفتارهای پرخاشگرانه از خود نشان می دهد.
اگر در این حالت بزرگتر ها هم عصبانی بشوند و
رفتار تند و خشن با او داشته باشند، کودک دچار خشم شدیدتری می شود و ممکن است
بخواهد در یک فرصت مناسب به نوزاد آسیب برساند.
در این حالت بهتر است احساسات کودک را بپذیریم. او
از یک طرف خواهر یا برادر جدید خود را دوست دارد و از طرف دیگر به خاطر اینکه این
تازه وارد بخش زیادی از توجه اطرافیان را به خود جلب کرده ، نسبت به او احساس
حسادت و خشم دارد. کودک از احساس دوگانه خود ناراحت است ولی نمی تواند آن را کنترل
کند.
برای کمک به کودک در کنترل این احساستش می توانیم کارهای زیر را انجام دهیم:
1.
نوزاد را در بغل کودک خود بگذاریم و از این طریق پیوند
عاطفی آنها را بیشتر کنیم
2.
از کودک بخواهیم در ماساژدادن نوزاد به ما کمک کند، این کار
می تواند احساسات منفی کودک را کمتر کند
3.
درباره دوران نوزادی خودش با او صحبت کنیم و عکس و فیلم های
آن زمان را به او نشان دهیم
4.
زمان هایی را به طور اختصاصی با فرزند اول بگذرانیم
5.
از مقایسه بین فرزندان پرهیز کنیم و به دیگران هم اجازه این
کار را ندهیم
6. برای کاهش هیجانات منفی، او را در آغوش بگیریم، نوازش کنیم و ماساژ بدهیم. این رفتار می تواند سریعا سطح استرس و ناراحتی کودک را پایین بیاورد.
7. درباره روابط خودمان و خواهر و برادرهایمان با او صحبت کنیم و به او بگوییم که همه خواهر و برادرها، گاهی از دست هم ناراحت می شوند ولی این دلیل نمی شود که همدیگر را دوست نداشته باشند.
با تولد نوزاد جدید باید برای برخی تغییر رفتارها در فرزند اول آماده باشیم
یکی از این تغییر رفتارها پس روی و بازگشت کودک
به حالت های بچگی است. ممکن است فرزند شما
بعد از تولد نوزاد، خودش را خیس یا کثیف بکند. یا اگر قبلا به راحتی می خوابید،
حالا نیاز دارد که حتما برایش لالایی بخوانید تا به خواب برود. برخی از بچه ها
تمایل به خوردن پستانک، شیشه وانگشت پیدا می کنند. گاهی بچه حاضر نیست کارهایی که
قبلا به تنهایی انجام میداده را انجام دهد و از شما کمک بخواهد. مثلا بگوید که بلد
نیستم کفش هایم را بپوشم و یا حتی ممکن است ببینید که دختر شش ساله شما کاملا بچه
گانه حرف می زند.
در صورت مشاهده این تغییرات در کودک بهتر است به جای سرزنش کودک به نکات زیر توجه کنید:
1. بپذیرید که این پس روی به گذشته یک واکنش عادی در کودکی است که دچار اضطراب شده است.
2. به این نکته توجه کنید که وقتی فرزند شما می بیند که همه افراد خانواده به نوزاد توجه دارند، گمان می کند که رفتارهای بچگانه نوزاد برای اطرافیان جالب است و با تقلید از او سعی در جلب توجه شما دارد.
3. تا حد امکان با او مدارا کنید تا بتواند خود را با شرایط جدید وفق بدهد.
4. کارهایی را که نشانه بزرگ شدن او هست را یادآوری کنیم و احساس خوبمان را از آنها بگوییم. مثلا وقتی نوزاد گریه می کند به کودک بگوییم که «چقدر خوبه که تو بزرگ شدی و می تونی با ما حرف بزنی و دیگه لازم نیست گریه کنی»
5. زمان هایی را به طور اختصاصی به او توجه داشته باشیم و بدون حضور نوزاد با او حرف بزنیم، بازی کنیم یا قصه بخوانیم.